از بلوچستان در کتابهای تاریخ به نام مکران یاد میشدهاست. بلوچ اسم قوم و ستان به معنی جا و مکان است. در معجم البلدان حدود اربعه ی مکران که در اصطلاح تاریخ جدید بلوچستان نامیده میشود چنین نوشته شده است.
- "هذه الولایة بین کرمان من غربیها، و سجستان شمالیها و البحر جنوبیا و الهند فی شرقیها
- "این ولایت در میان کرمان از جانب غرب و سیستان از جانب شمال و دریا از سمت جنوب و هندوستان از طرف شرق قرار دارد
پس از نفوذ انگلیسها، مورخی دیگر برای تکمیل معجم البلدان دو جلد دیگر (جلد ۹ و جلد ۱۰) را به آن اضافه کرد. او در صفحه ۱۴۵ از جلد دهم حدود بلوچستان را بدین قرار ثبت کرده است:
"بلوچستان سرزمینی از بلاد آسیا است در شمال آن افغانستان، در شرق سند، در جنوب اقیانوس هند، و در غرب بلاد فارس قرار دارند."
صاحبمعجم البلدان می نویسد: "مورخان نوشته اند که مکران را بدین وجه مکران می گویند که در آن مُکران بن فارک بن سام بن نوح، برادر کرمان، رحل اقامت افکند و آن جا را وطن خویش قرار داد. و این واقعه زمانی رخ داد که زبانهای مختلف در بابل از یکدیگر جدا و مستقل شدند.
در کتاب جغرافیای خلافت مشرقی (صفحه ۴۹۴) تحت عنوان استان مکران نوشته شده است:
"ازعمدهترین محصولات کشاورزی مکران شکر بود و یک نوع شکر سفید که عربها به آن فانیذ می گفتند، در همین جا تهیه و به مقیاس زیاد به ممالک همجوار صادر می شد.
مهمترین مرکز تجاری مکران بندرتیس در ساحل خلیج فارس و پایتخت آن فنزبور و یا پنجگور بود. بنابه گفته مقدسی در قرن چهارم هجری در بنجبور (پنجگور) یک قلعه قدیمی وجود داشت که دور تا دور آن خندق حفر کرده بودند. در چهار طرف شهر نخلستان بود و شهر دارای دو دوازه بود. یکی دروازه ی تیس که به جانب جنوب غربی باز میباشد و از آن جاده ای به سوی بندر خلیج فارس، یعنی تیس کشیده شده بود. دیگری دروازه ی طوران که به سمت شمال شرقی گشوده می شد و از آن جاده ای به بلاد طوران منتهی می گشت و مرکز توران قزدار (خضدار) بود. آب شهر به وسیله کانالی تامین می شد.